نوع : وب ناول فارسی
نحوه خواندن : از راست به چپ
ژانر : خیال پردازی، اکشن، تناسخ
نام انگلیسی: The day I became a monster
نام فارسی : روزی که من هیولا شدم
نویسنده و طراح : Fanto
تعداد جلد : ؟؟
تعداد چپتر : ؟؟
وضعیت ترجمه : –
وضعیت انتشار : در حال انتشار
سال انتشار : 2021
منبع : The_day_I_became_a_monster
خلاصه داستان: کریستوفر راید یه پسر باهوش و نابغس شخصی که تو زندگی خیلی موفقه اما کریستوفر یه رازی داره اون از همه چیز و همه کس متنفره از زندگیش از زندگی در دنیا عادیش اما یه روز اتفاقی می افته که هرچیزی کریستوفر میشانسه رو دستخوش تغیر میکنه….
توجه : ادامش کی میاد؟ چرا ترجمه نمیکنید؟ پس چی شد؟ چپتر بعدی کی میاد؟ پایان یافته است ؟ ادامه داره ؟ ( جوابی داده نمیشه پس خواهشا نپرسید ) منبع همه پستا و اطلاعات مربوط به پایان و ادامه کار داخل مشخصات زده شد . در رابطه با تاریخ و نحوه انتشار کارا از گروه ترجمه ای که منبعش هم ذکر شده بپرسید.
راهنما : تمامی فایل ها بصورت ( PDF - EPUB ) قرار میگیرن . برای باز کردن فایل های EPUB از برنامه های ReadEra و Moon+ Reader Pro در گوشی های همراه و در کامپیوتر با استفاده از نرم افزار Icecream Ebook Reader استفاده کنید.
اسپویل داره
یه انتقادی داشتم لحن و مدل حرف زدن ، کلا دیالوگ های ۳ خواهر بزرگتر ریو ( کاترین و نادیا نه) خیلی بچگونه و شبیه خواهر کوچکتر هاست تا بزرگتر ریو اول داستان ۵ سالشه و اینطور حرف زدن باهاش غیر طبیعیه و به این ۳ خواهر کم پرداخته شده البته این فقط انتقاده و جهت هیت دادن نیست.
با چرت پرت هایی که پروندی قشنگ سطحتت مشخصه اینجا پیش ما نمون تلف میشی برو همون وانپیست رو ببین دفعه بعدم اومدی نظر بدی انتقاد کن چرت پرت نگو من رمان زیاد خوندم…
تو زندگیت رمان انیمه نخوندی
رمان خوندن یعنی بری زبان ژاپنی یا ترجمه رسمی انگلیسی بخونی
ولی خلاصه اینجا حیف میشی نمون پیش ما
جناب متخصص
ب من ربطی نداره ها ولی اسکلی تو و امثالت رو ک میبینم دیگه نمیشه دخالت نکرد، پروفسور، کلیشه هم یعنی همین دیگه! ک آقا کلی اثر معروف یه سناریو یا چیزی شبیه بهش رو پیاده میکنن حالا از اون به بعد هرکی از راه میرسه هم همین کار رو میکنه! ب عبارتی وقتی بخاطر کمبود خلاقیت، ایجاد پایه و اساس رمان اسکی برداری شده باشه از یه ایده ثانویه ی پرتکرار باشه، حالا داستان هم هرچقدر خاص باشه باز رمان حس پوچی رو ب مخاطبش میده ک در مورد این رمان هم صدق میکنه، (چیزی ک اصطلاحا بهش میگیم *کلیشه*)، بجای اینکه با تعصب پاچه اینو اونو بگیری از اون مغزی ک فکر میکنی دکوریه کمی استفاده کن تا اول بفهمی منظور طرف چیه، بعد بیا و خودتو هفت جدتو جر بده، تو و امثالت ک حتی معنی یه واژه رو هم نمیدونی
کلیشه ای نیست این سبک مانهوا ها و ناول ها همینجورین ، داستان قشنگیه و با وجود اینکه یه سری شباهت ها با مانهوا و ناول های ایسکای داره که تو این سبک همه دارن سعی داره از کلیشه ها دور شه . واقع گرایانه است (البته من ۶ چپتر خوندم ) و باید به این دقت کرد که کار اول نویسندس. امیدوارم با انرژی این کارو ادامه بدی نویسنده عزیز.
داداش ببین سعی میکنم ساده توضیح بدم، تو هم سعی کن متوجه بشی، فرض کن یچیزی باشه ک بهش بگیم “کلیات” ک مثلا میشه حروف الفبا، و یچیزی باشه ب اسم “جزعیات” ک بشه کلمات یک زبان، در اینجا جزعیات با ترکیب خاصی از کلیات درست شدن. اوکی؟ تا اینجا رو فهمیدی؟! حالا اگر در این مورد کلمات رو کلیات فرض کنیم، پس یه جمله بندی خاص چی حساب میشه؟! معلومه، جزعیات.(چون متشکل از ترکیب خاصی از کلماته)، حالا وقتی تو بیای و تمام اجزای یه “جزع” رو دست نخورده بزاری، بعد فقط یکیش رو عوض کنی، چیزی بوجود میاد ک تعریف علمیه اسکی رفتنه😂، چون کل دست نخوردس فقط جزع تغییر کوچکی برای ساخت جزعی جدید کرده، همین! به عنوان مثال من اسم مغازم رو میزارم *اشمول* بعد رفیقم اسم مغازشو میزاره *اسمول*، یا یکی اسم مانهواش رو میزاره *روزی ک تبدیل به خدا شدم* یکی دیگه میاد اسم مانهواش رو میزاره *روزی که تبدیل به هیولا شدم!*، فرقی درش نیس در هرصورت همشون طبق تعریف اسکی رفتن عمل کردن…. امیدوارم فهمیده باشی و داداش لطفا یه لطفی یه خودت و ما بکن از حالا دیگه اگه هیچی نمیدونی هیچی هم نگو، خدایی یه چرتی پروندی ک مو ب تنم سیخ شد😂
نظرات برای این مطلب بسته شده است.