خلاصه داستان: “خواهرم زیبا ، شاد ، سرزنده است” ، اما در واقع از نظر ذهنی ناپایدار است. این داستان برادر کوچکتر “تایچی” است که توسط خواهر بزرگترش “ناناسه کورومی” گفته می شود.

نوع : مانهوا
نحوه خواندن : از چپ به راست
ژانر : اکشن – ماجراجویی – خیال پردازی – پسرونه
نام انگلیسی: Time Roulette 
نام فارسی :  حاکم زمان
نویسنده و طراح : CHOI Ye-gyun Sinyu , BAE Samgong
تعداد جلد : –
تعدا چپتر : –
وضعیت انتشار : –
وضعیت ترجمه : متوقف شده
پخش : هفتگی
سال انتشار : 2021
منبع: –

خلاصه داستان: تازه تحصیلم داخل دانشکده ی حقوقِ دانشگاه نخبگان یعنی دانشگاه ملی کره شروع کرده بودم. که متاسفانه پدرم با ماشین تصادف کرد و راننده بعد از تصادف فرار کرد… وقتی که از بیمارستان به خانه ی پدرم در شهر سکونتش برگشتم، شیء شبیه قطب نما پیدا کردم! همه چیز به سرعت اتفاق افتاد و تا به خودم اومدم دیدم با پیام رسانی به اسم جون صحبت میکنم! می گفت به این وسیله گردونه ی زمان میگن و هر بار که یکی از ماموریت هاشو انجام بدم یکی از آرزوهام برآورده میشه. ماموریت ها و بلایای غیرمنتظره! تبدیل به حاکم زمان شدن…! آیا می تونم به سرنخ های باقی مونده از این تصادف پی ببرم و اون مجرم رو به سزای اعمالش برسونم؟!

خلاصه داستان: پریسیلیا شاهزاده کشور موتیا بعد از مرگ پدرش نامادریش کشور رو ورشکست میکنه و اون مجبور به ازدواج سیاسی با مردی که 10 سال از خودش بزرگتره میشه ولی اون مرد قصد داره پریسیلیا رو بکشه و کشور رو تصاحب کنه در این میان اون دختر…

خلاصه داستان: من قادر به غلبه بر آزار و اذیت های اون نبودم و زندگی خودم گرفتم . در این زندگی اون قهرمان ، فلوره است ، و من شرور ، دالیا ، که به طرز وحشتناکی خواهم مرد. “آنها گفتند شما یه شرور بدون خون و اشک هستی ، اما برخلاف شایعات ، شما اغلب اشک می ریزید.” دوک بزرگ سربیا ، برادر ناتنی سرب مرد که بعداً به جرم خیانت اعدام میشه. به من نزدیک شد. من نمی توانم مردی را که بزرگترین متحد من خواهد بود از دست بدهم. “سرورم، آیا با من ازدواج می کنی؟” “الان … شما چی گفتی ؟” “بیا با هم انتقام بگیریم.” یک وضعیت مشابه ، یک پایان ثابت. قهرمان تنها کسی نیست که پایان رمان را می دونه. من یک راه طولانی و طاقت فرسا برای انتقام انتخاب کردم.

خلاصه داستان: من ژیان یو هستم. از وقتی که بچه بودم، خواب یه پسرو می‌دیدم که چهرش معلوم نبود. اهالی روستا گفتن یه روحه که می خواد با من ازدواج کنه. واسه همین من می ترسیدم که تا 18 سالگیم دیگه زنده نباشم. با این حال، من 20 سالم شد و خوشبختانه هنوز زندم. من حتی یک ویلا ارزون خریدم اما هر شب احساس می کنم چیز سردی تو خواب من رو لمس می کنه! زمان موعود فرا رسیده بود … و گفت که اون… شوهر منه؟

خلاصه داستان: ماجراجویی شگفت انگیز یه رزمی کار تو زندگی پدرانه و زندگی مبارزه ایش.

خلاصه داستان: وقتی کارمند یه شرکت یعنی رِی اوهاشی میبینه که به عنوان شخصیت اصلی تو بازی مورد علاقه ـش که سبکش مربوط به قرار های عاشقانه ـست تناسخ پیدا کرده، فرصت خوبی نصیبش میشه تا هرکاری دلش میخواد بکنه تا داستان رو اونطوری که دوست داره پیش ببره… هدف رِی شخصیت شرور داستان یعنی کلیر فرانسوا هست که میخواد دلشو بدست بیاره و دنبال شاهزاده های پسر داخل بازی نیست. حالا آیا میتونه دلشو بدست بیاره و کاری کنه کلیر عاشقش بشه…؟

خلاصه داستان: سرزمین پهناور، آینده ای غیرقابل پیش بینی، آشوب. اژدهایان و پایتون ها (نوعی مار) قیام می کنن. اژدها کیه؟ پایتون کیه؟ یا کسانی که قوه ادراک دارن تبدیل به اژدهایان میشن؟ دادگاه ها، هنرهای رزمی، جهانی فراتر از فناناپذیرها. نسلی تشکیل شده از صدها بربر و شیطان و هیولا و جادوگران باستانی، صدها ساله که با هم درگیرن و سرنوشت اون ها رو با هم رو در رو کرده.