خلاصه داستان: در آینده نزدیک همه گیری در سراسر جهان گسترش می یابد ، بنابراین افرادی که دهان خود را با ماسک پنهان می کنند به یک امر عادی تبدیل شده است. ناتسوکی ، دختری که مخفیانه یادآور جهان قبل از همه گیری است و هاتا ، همکلاسی اش ، ناگهان دوست می شوند و یک راز کوچک را با هم تقسیم می کنند. این داستان دو انسان “خارق العاده” است که در دنیای “جدید عادی” زندگی می کنند!

خلاصه داستان: من اکنون بدن اوفلیا، شرور داستان “بازگشت ولیعهد” را در اختیار دارم. و درست مانند قهرمانان رمان‌های تناسخ دیگر، فکر می‌کردم که به خوبی از پس آن بروم. بار اول با گیوتین شدن جانم را از دست دادم، بار دوم با پاره شدن دست و پایم، سوم خودکشی با سم، و بار چهارم با تیرهایی به بالای تخت اصابت کردم. و تا پنجمین راه اندازی مجدد، حتی اگر سعی کنم از خط داستانی اصلی دور شوم، باز هم محکوم به مرگ خواهم بود. “برای من زهر درست کن. نه سمی که دردناک باشد، بلکه سمی که آرام آرام مرا بکشد.” بنابراین این بار با جان و دل آرزو کردم برای یک بار هم که شده درست بمیرم. «بعد از اینکه بر تخت نشستم، مرا رها می کنی؟» “من صمیمانه امیدوارم که اعلیحضرت زنده بماند، مهم نیست که چه باشد.” اعلیحضرت، من آرزو دارم شما را بیشتر بشناسم. همه این آدم های اطراف نمی گذارند من راحت بمیرم! شاهزاده خانم می خواهد راحت بمیرد.

لینک های مرتبط : –

خلاصه داستان: من یه جاسوسم و هدفم پارتنر رمانتیکمه که یه قاتله ولی اون همه چیز رو درباره من میدونست.. و قرار بود که توسطش بمیرم اما.. بیا ازدواج کنیم، من میخوام که تو همسرم بشی – چی؟..

لینک های مرتبط : –

نوع : مانهوا
نحوه خواندن : از چپ به راست
ژانر : کمدی – درام – عاشقانه – مدرسه ای – دخترونه
نام انگلیسی: Flawless
نام فارسی : بی نقص
نویسنده و طراح : ( Shinshinhye ( Story & Art
تعداد جلد : –
تعدا چپتر : –
وضعیت انتشار : پایان یافته
وضعیت ترجمه : متوقف شده
سال انتشار : ۲۰۱۵
منبع نسخه فارسی: –
منبع نسخه انگلیسی : –

خلاصه داستان: سارا به طور تصادفی با پسری کور به اسم الیوس ملاقات می‌کنه. الیوس پسر خیلی مرموزیه و این باعث میشه سارا راجع بهش کنجکاو بشه. سارا عاشقش شده؟ یا شاید چیزی هست که هنوز نمی‌دونه؟

خلاصه داستان: لوسیان کاردین. شخصی قهرمان بود که جنگ رو به پیروزی رسوند. اون دومین مرد اصلی بود که نقش اصلی زن رو انقدر دوست داشت که تبدیل به یاندره شد. و من، نامزدی هستم که به دست او کشته خواهم شد. از همه چیز که بگذریم، چرا من مجبور شدم به اینجا مهاجرت کنم! من باید به نوعی دوست داشتن اون رو افزایش بدم تا از پایان “غافلگیرانه” جلوگیری کنم. با یه پوزخند دندونپزشکی و دست های تایید کنندم بهش کمک می کنم تا با رهبر زن ارتباط برقرار کنه! اما این واکنش چیه؟ «بانو پرنیا…. لطفاً دیگه من رو تحریک نکنید.» …….چرا این هنوز یه پایان ترسناکه؟!

لینک های مرتبط : –

خلاصه داستان: دوستش جیامی به خاطر قلدری تو محل کارش و پخش شدن عکس برهنش خودکشی کرد. و تن کوانشا برای انتقام از شیطان که شبیه یک سلبریتی معروف بود درخواستی کرد دوربین‌های مخفی، رئیس‌های بی‌تفاوت و…

لینک های مرتبط : –

نوع : مانهوا
نحوه خواندن : از چپ به راست
ژانر : کمدی –  درام – خیال پردازی – عاشقانه – دخترونه
نام انگلیسی: Father, I Don’t Want This Marriage!
نام فارسی : پدر من نمیخوام ازدواج کنم
نویسنده و طراح : HONG Heesu ,MIDNIGHT STUDIO , Yuri (유리) – CandleBambi , Roal
تعداد جلد : ؟؟
تعداد چپتر : ؟؟
وضعیت انتشار : در حال انتشار
وضعیت ترجمه : متوقف شده
پخش : هفتگی
سال انتشار : ۲۰۲۱
منبع: IrιSeĸαι

خلاصه داستان: “هایاته”ی ۱۶ ساله واقعا بدشانس است. زیرا والدین بیکارش که به هیچ دردی نمی‌خورند، تمام سرمایه‌شان را در قماربازی هدر می‌دهند، هایاته اجباراً در اوایل (عنفوان) جوانی برای کمک به خانواده‌اش مشغول به کار می‌شود. هرچند چنین تجربه‌ای از او پسری سرد و سرسخت می‌سازد و ماهر در چیزهایی که پسرها معمولا مهارتش را ندارند، همچنین او را در موقعیتی بسیار بد قرار می‌دهد، چرا که والدینش بدهی سنگینی در قمار بالا آورده و برای پرداختش، هایاته را بخاطر قیمت اعضای داخلی‌اش به “یاکوزا” فروخته‌اند. هایاته در تلاشی نااُمیدانه برای دوری از آن سرنوشت، تصمیم می‌گیرد “آدم بد” شده و شخصی را ربوده تا در ازای آزادی‌اش مبلغی دریافت کند، اما تلاشش برای اینکار از طرف دختری که هدف گرفته، به عنوان اعتراف به عشق برداشت می‌شود. وقتی ورق برمی‌گردد و او کمک می‌کند تا “ناگی” ۱۳ ساله‌ی فوق‌العاده ثروتمند را از چنگال آدم‌ربایان حقیقی نجات دهد، ناگی او را پذیرفته و شغلی به او می‌دهد؛ به عنوان خدمتکار شخصی جدید (و دلبستگی عشقی) تا زمانی که بدهی‌اش را پرداخت کند. اما هایاته بیشتر مجذوب ماریا، خدمتکار نوجوان و زیبای ناگی شده و سرپیشخدمت “کلاوس”، در ابتدا پسری با چنین قیافه‌ی بیچاره‌ای را قبول نمی‌کند. و حیوان خانگی ناگی، “تاما” هم یک نیرو محسوب می‌‌شود.