خلاصه داستان: کیتاجیما مایا دیوانه وار عاشق بازیگریست.تا جایی که مشکلاتی مثل کار در مغازه ی نودل فروشی و درس خواندن در مدرسه هم نمیتواند او را از رسیدن به آرزوهاش منصرف کند. زنی به اسم چیگوسا سوکیکاگه _ که سابقا بازیگری معروف خصوصا برای بازی نقش افسانه ای ” الهه ی خونین ” بوده _ متوجه استعداد های مایا شده و زیر پر و بال او را میگیرد و به وی تعلیم می دهد. به مرور مایا بازیگری موفق می گردد و با آیومی هیمکاوا دختر بازیگر معروف اوتاکو هیمکاوا رقابت می کند. در طی داستان با پسر جوانی به اسم ماسومی هایامی تاجر موفق و وارث کمپانی تئاتر دایتو آشنا می شود و …

خلاصه داستان: این داستان از چهار چپتر با داستان های متفاوت تشکیل شده است که هرکدام نماد یکی از فصل های سال هستند. در زیر خلاصه ی هر قسمت را مشاهده می کنیم: قسمت اول:شنیدن صدای آواز یک گل(داستان بهار) “توی این چند روز گذشته که سر کارم بودم،دائما از اون ساختمان مدرسه قدیمی که ورود به آن ممنوع بود صدای آوای گیتار می شنیدم…” قسمت دوم: همگام با نور کرمهای شب تاب در جنگل (داستان تابستان) “وقتی شش سالم بود اون رو دیدم.در یک روز سوزان تابستانی،توی یه جنگل که می گفتن خونه ارواح سرگردان و هیولاهاست…” قسمت سوم: بارش برگهای خزان(داستان پاییز) “برای من در آن زمان کائده باید برای همیشه عشق من باقی می موند…اینطوری شد که با یه نقشه عالی اومدم.” قسمت چهارم: زخم عمیق(داستان زمستان) “درباره یک خواهر و برادر ه که میخوان بعد از ۸ سال پیش هم برگردن،اما چیزهایی توی زندگی شون هست که مثل روزای عادی قدیمشون نبود…”

خلاصه داستان: داستان در مورد دختری شهرستانی است بنام کیم سان نیو است. او آخرین فرزند خانواده است. گرچه دو خواهر بزرگتر از خود دارد، بدلیل قولی که پدرش با یکی از دوستانش گذاشته، ناچار به ازدواج با پسر دوست پدر خویش است. پسری بنام هیوک ها، از یک خانواده ثروتمند. پسری با چهره بسیار دلنشین ولی با پیشنه ای تاریک. او شاید زیبا باشد ولی پسری است که به شرارت معروف است. کیم سان به خواست پدر مجبور میشود به شهر هانک ها نقل مکان کند و در آنجا به خواندن درس بپردازد و در خانه او مشغول به زندگی شود. نه کیم سان و نه هان ها، هیچکدام تمایلی به این ازدواج ندارند. کیم سان تصمیم میگیرد عدم موافقت خود را اعلام کند ولی بنا به دلایلی از این کار صرف نظر میکند و زندگی آن دو و داستانهایشان شروع میشود…

نوع : مانگا فارسی
نحوه خواندن : از راست به چپ
ژانر : کمدی – عاشقانه – مدرسه ای – دخترونه
نام انگلیسی: Last Game
نام فارسی : –
نویسنده و طراح : Shinobu Amano
تعداد جلد : ۱۱
تعدا چپتر : 56
وضعیت انتشار : پایان یافته
وضعیت ترجمه : پایان یافته
پخش : –
سال انتشار : 2011
منبع: animworld 

خلاصه داستان: پدر یاناگی صاحب یکی از بزرگترین هتل‌های زنجیره‌ای است، خود او نیز یک پسر باهوش و خوش‌قیافه است که همیشه مورد توجه دخترا بوده. بالاتر از همه اینها، او همیشه شاگرد اول کلاس و قهرمان تمام مسابقات ورزشی مدرسه بوده است. اما بعد از اینکه سر و کله کوجو، یک دانش آموز انتقالی جدید، پیدا می‌شود او در طول ده سال طعم پیروزی حتی یک مسابقه را هم نچشید. “بیا بازی آخر رو انجام بدیم، کوجو.” و آخرین بازی آنها شروع می‌شود. یاناگی با اینکه از رقیب خود خوشش نمی‌آید اما بسیار به او توجه می‌کند، آیا او عاشق کوجو شده است؟

نام انگلیسی: UnTouchAble
نویسنده و طراح : (Massstar (Story & Art
تعداد جلد : 1
تعدا چپتر : ۱۴۲
وضعیت: پایان یافته
منبع: animworld

خلاصه داستان: خون آشام ها ، شکارچیان سنگدل و خونخوار که با زیبایی خیره کننده ی خود انسان ها را فریفته و با بی رحمی نهفته ای ، از آنها تغذیه می کنند . نگاه جامعه به این موجودات هنوز هم به شکلی است که گفته شد . اما در واقعیت ، این گونه مدتهای مدیدی است که وابستگیشان به خون را ترک نموده و به اعضای صلح طلب احتماع مبدل شده اند ، و برای حفظ و تقویت انرژی خود تنها به لمس انسان ها نیازمندند . این مانهوا ، داستان خون آشام حواس پرتی است که در آرزوی لمس عشق زندگی خود است …

نوع : مانگا فارسی – مانگا انگلیسی – دیجیتالی
نحوه خواندن : از راست به چپ
ژانر : کمدی – درام – عاشقانه – مدرسه ای – زندگی روزمره – دخترونه
نام انگلیسی:  Ao Haru Ride
نام فارسی : –
نویسنده و طراح : Io Sakisaka
تعداد جلد : ۱۳
تعداد چپتر : 49
وضعیت انتشار : پایان یافته
وضعیت ترجمه: پایان یافته
پخش : –
سال انتشار : ۲۰۱۱
منبع نسخه فارسی : animworld
منبع نسخه انگلیسی : Digital_Manga

خلاصه داستان: یوشیوکا فوتابا به دلایلی می‌خواهد شکل و شمایل زندگی‌اش به عنوان یک دانش‌آموز دبیرستانی را از نو ایجاد کند. به دلیل زیبایی، توسط دیگر دوستان دخترش در راهنمایی طرد شده بود و به دلیل یک سوتفاهم نمی‌تواند احساسات خودش را به تنها پسری که تا به حال دوست داشته، تاناکا کون، ابراز کند. اکنون در دبیرستان او مصمم است که تا جای ممکن مانند یک دختر باشخصیت رفتار نکند تا باعث تحریک حسادت دوستانش نشود. در حالی که به رضایت خاطر این سبک زندگی را دنبال می‌کند، باری دیگر تاناکا کون را می‌بیند، اما او نامش مابوچی کو است. پسرک به او می‌گوید که او نیز فوتابا را دوست داشته، اما دیگر اوضاع مانند سابق نیست. آیا فوتابا می‌تواند عشقی که سه سال پیش هرگز به نتیجه نرسید را از سر بگیرد؟

خلاصه داستان: زمانی که اوز بیزاریوس، تنها وارث یکی از خانواده های اشرافی به سن بلوغ می رسه، دنیای آزاد و راحت اون به چیزی شبیه به یک کابوس تغییر شکل پیدا می کنه. ابتدا بدون هیچ دلیلی به زندانی بنام آبیس فرستاده میشه. زندانی که برای گناهکارانی که هیچ راه برگشتی برای اونها وجود نداره ساخته شده. زندانی در یک بعد زمانی و مکانی دیگر. موجودات داخل این زندان، موجوداتی هستند بنام چین(Chain)، به معنی زنجیر، که بدور گناهکاران می افتند و اونها رو نابود می کنند. در این میان، اوز بیزاریوس توسط یکی از همین زنجیر ها بنام آلیس (و نام مستعار بی ربیت) و با عقد پیمانی بین خودشون از آبیس برای مدت محدودی فرار می کنه. زمانی که در اختیار داره برای هدف نا معلومی در اختیارش قرار گرفته. حالا آلیس در این دنیا به دنبال حافظه گم شده خودشه و اوز هم دنبال جواب برای سوال های بی پاسخ خودش می گرده… آیا زمانی که در اختیار دارند بدون رسیدن به هدفشون تمام میشه؟ آیا به هدفشون می رسند؟ داستان به کجا خواهد رسید؟

لینک های مرتبط : انیمه

ادامه انیمه از چپتر ۳۳ مانگا