خلاصه داستان: داستانی با عطر و طعم پرتغال با طعم خاطرات و لحظاتی ترش و شیرین … ناهو در روز افتتاحیه سال اول دبیرستان خود یک نامه دریافت میکند نامه ای از خوده 10 سال بعد و از آینده اش . او با کمال ناباوری در می یابد نامه از اتفاقاتی میگوید که در زمان او در حال و یا در شرف رخ دادن است مانند ورود یک دانش آموز انتقالی به نام ناروسه کاکرو و نشستن در صندکی کناری او و عضویت در تیم فوتبال و … در نامه از ناهو خواسته می شود جلوی چندین افسوس و پشیمانی را بگیرد و مهمترین آنها مرگ دوست عزیزش کاکروست . او که رفته رفته با حقایقی که نامه برایش بازگو میکند آشنا و رودر رو می شود سعی در تغییر زمان حال خود دارد تا آن افسوسها به 10 سال بعدش نرسد ولی آیا ناهو می تواند آینده را تغییر دهد و به تک تک خواسته ها جامع عمل بپوشاند؟