DOWNLOAD

Dark Souls: The Breath of Andolus

کمیک
9 نوامبر 2018
4464 بازدید

Dark Souls: The Breath of Andolus

پایان یافته


Cover Dark Souls The Breath of Andolus


نوع : کمیک
نحوه خواندن : از چپ به راست
ژانر : Action , Adventure , Fantasy , Video Games
نام انگلیسی: Dark Souls: The Breath of Andolus
نام فارسی : ارواح تاریک نفس آندولوس
نویسنده و طراح : (George Mann , Alan Quar  (Story & Art
تعدا چپتر : 4
وضعیت: پایان یافته
وضعیت ترجمه : پایان یافته
سال انتشار : 2018
منبع: dragonage


خلاصه داستان: و این بود درخشان ترین روزهای دوران آتش. به واسطه نفس آتشین آندولوس، سرزمین ایشرا از ضعف مطلق به قدرت رسید و درخشید. آتش مقدس – که آتش اژدها آن را برافروخته بود – در تاریکی مطلق درخشید و نور آن در تمام قلمروها گسترش یافت. با تسلط انسان ها، تسلط نامیرایان نیز گسترش یافت. در آغاز، خویشاوندانش، در تمام ایشرا پخش شده و طول عمر افراد و بازگشتشان به خاک، به هزاران سال رسید. اما مرگ خیلی زود آن ها رو ترک گفته و چیزی جز ویرانی و خسارت نبود تا جایش را پر کند. بیماری در سراسر سرزمین شیوع یافت و ایشرا تسلیم آن شد. طوری که گویی هرکس که مانده، نفرین شده بود تا در سایه ها بخزد. بارون کاراماس از ارباب انسان ها، اولین کسی بود که راز اژدها- که برای مدتی طولانی فراموش شده بود- را کشف کرد. آن راز این بود: زندگی از نفس یک اژدهاشاه در حال مرگ به وجود می آید. اما بارون در مسیر درمان مشکل خودش، همه ما را به سرنوشتی به مراتب تاریک تر محکوم کرد … او آندولوس را تا لبه های دنیای ایشرا تعقیب کرد؛ تا کوهی که آتش زندگی در آن جا می سوخت و کاراماس در نبردی حماسی، جانور والامقام را از پای درآورده و خود جایش را گرفت. آن جا بود که بارون، بهای حقیقی رسیدن به آرزویش را فهمید. آخرین نفس های اژدهاشاه-که قطعا با خود زندگی می آورد- باعث شده بود تا آتشی که در برابر تاریکی افروخته شده و شکوه و ابهت را برای ایشرا به ارمغان آورده بود، در طول عصرهای آتی، رو به خاموشی رفته و هرچه که با خود آورده بود را با خود ببرد. او نفرین شد که تا ابد بسوزد، اما بیشتر به خاطر ویرانی که برای مردمش به بار آورد، فرار کرد. او مردمش را رها کرد تا بپوسند و زمین هایش را ترک گفت تا ویران شوند. و عصر آتش به روزهای پایان خود نزدیک می شد … و بدون آتشی که راه را روشن کند، تنها راه پیش رو، تاریکی بود …

نویسنده: Admin
نظرات: بدون نظر